هر که به دنبال امید کشی است، قاتل ایران است
تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۷۲۶۱۵
گروه سیاسی خبرگزاری فارس، یادداشت - محمد جلیلی - اعتراضات خیابانی که با هجمه بیسابقه رسانهای و سازماندهی عوامل داخلی و خارجی معاند نظام به اغتشاش و ناامنی مبدل شد، از حیث جنگ شناختی و آسیب به روان عمومی قابلبررسی است. فضاسازی که امروز در رسانههای عمومی جریان دارد، تلاش میکند تا این اندیشه واهی را القا نماید که ایران کنونی در وضعیتی مبهم، چندپاره، مضمحل و رو به نابودی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایران علیرغم مشکلات اقتصادی دهه نود که تا کنون در تورم 40 درصدی تداوم دارد و قدرت خرید را در ده سال اخیر تا 50 درصد کاهش داده، توانسته دستاوردهای متعددی را در داخل و خارج کشور به دست بیاورد. مشکلات جاری هزینههای طبیعی است که ما برای ساخت ایرانی مستقل، آزاد و اسلامی با انتخاب عاقلانه و فداکارانه خود میپردازیم. از روزی که ایرانیان تصمیم گرفتند تا شخصت وابسته و باجدهی به ابرقدرتهای استثمارگر جهان را پایان دهند، تحریم و تهدید و تجاوز و تخریب شروع شد. اما بهواقع آیا ما نتوانستیم نظامی مستقل تشکیل دهیم که آمریکا و انگلیس و روس در سرنوشت مردمان آن تعیینکننده نباشند؟ آیا نتوانستیم دین را از انزوای مطلق دوران پهلوی به امر عمومی و دغدغه جاری تبدیل کنیم؟ آیا 55 هزار مستشار امریکایی را که کارتلهای ادارهکننده کارخانجات بزرگ و مونتاژکننده در ایران بودند و در انتصاب وزرای دولت دربار هم دخالت داشتند، بیرون کنیم؟ آیا ما به کنسرسیوم نفتی و سهم خواهی نظامی آمریکا در سنتو و پادویی منافع آمریکا در منطقه پایان ندادیم؟ آیا نتوانستیم سفارت منحوس دولتی را که اقلا یازده جلد از اسناد جاسوسی و خرابکاری اش به چاپ رسیده، ببندیم و به آمریکاسالاری در ایران پایان دهیم؟ آیا در خوکفایی صنایع حساس و استقرار دولتی مسلط و ایجاد ساز و کاری جدید به موفقیت نرسیدیم؟ آیا هشت سال جنگ با 27 کشور دنیا را به پیروزی نرساندیم و صدام را به تجاوز و پرداخت غرامت محکوم نکردیم، بی آنکه یک وجب از خاک میهن را بدهیم؟
آیا سنگینترین تحریمهای ظالمانه نفتی و حقوق بشری و منطقهای و بانکی و هستهای را به جان نخریدیم که هر کدامشان میتوانست باعث سقوط قویترین دولتهای دنیا شود؟ آیا نتوانستیم با دستخالی اما اعتماد به جوانان پرتلاش و خلاق خودمان، صنایع نظامی را از وابستگی مطلق به فروش جهانی جدیدترین دستاوردهای نظامی به ابرقدرتهای دنیا ارتقا دهیم؟ آیا نتوانستیم علیرغم تجربه 17 هزار ترور در سالهای نخست انقلاب و تجزیهطلبی گروهکهای معاند و با تجاوز و اشغالگری نیروهای ناتو در اطراف خاک میهن عزیزمان، یکی از امنترین کشورهای جهان باشیم و یکی از قویترین سازمانهای اطلاعاتی امنیتی جهان را در برابر دسیسههای هرروزه موساد و سیا و ام آی سیکس تأسیس کنیم؟ آیا هزاران عملیات پیچیده آنان را خنثی نکردیم و جوان ایرانی ما نمیتواند در آرامش و امنیت مطلق به تحصیل عالیترین علوم موردعلاقه خود و رشد دانش ملی و اظهارنظر مسالمتآمیز و آزادانه سیاسی ـ اجتماعیاش بپردازد؟ در کدام کشور میتوان باگذشت 44 سال از وقوع انقلاب، میلیونها نفر را در جشن پیروزی آن به خیابان آورد، درحالیکه ماهیت انقلابشان رفاهی نیست؟ در انقلاب فرانسه و روسیه و انگلستان و آمریکا و چین و المان، چنین مناسباتی را سراغ دارید؟ کدام مکتب سیاسی و کدام ایدئولوژی میتواند نسلهای سوم و چهارم یک نظام را برای جانفشانی به طور داوطلبانه و آگاهانه روبهروی گلولههای دشمن بفرستد؟
آیا کشوری را سراغ دارید که برای تشیع جنازه کشتههای جنگ آن صدها هزار نفر به خیابان بیایند و اشک بریزند؟ آیا کشوری را سراغ دارید که برای تشییع پیکر یک مسئول نظامیاش 18 میلیون نفر در یک هفته به خیابان بیایند؟ حکومتی را میشناسید که توانسته باشد، میانگین مشارکت در انتخابات خود را 65% نگه دارد درحالیکه 300 شبکه خارجی به طور 24 ساعته علیه صفر تا صد حکومت و مسئولانش تبلیغ میکنند؟ که حتی در جنگ سرد هم چنین هجمهای از سوی آمریکا و غرب را نمیتوان سراغ گرفت! که شوروی با آن ابهتش فروریخت؛ اما مدافعان جمهوری اسلامی در منطقه هر روز بیشتر میشوند! 4 میلیون زائر ایرانی اربعین و 3 میلیون تهرانی شرکتکننده در جشن غدیر گواه امید نیست؟ اینکه یک استادیوم 110 هزارنفری در چهل و چهارمین سال انقلاب برای ظهور امام غایبشان، تمنای سربازی میکنند و به رهبر انقلابشان ادای احترام میکنند، برای کسانی که دم از انسداد سیاسی و افول اعتقاد به ارزشهای دین و انقلابی میزنند، مایه شرمساری و تناقض تحلیل نیست؟!
در اعتراضات خیابانی اخیر که دهها برابر واقعیت میدانی آن، برساخت و پرداخت رسانهای داشته، جمعیتی چند دههزارنفری را شاهدیم که به طور آشفته و هدایتشونده ظهور و بروزی پراکنده دارند. نه میتوان مطالباتی مشخص، نه انگیزههایی یکسان و نه رویکردی همسنخ را در میانشان یافت. در این رخداد افراد هیجان زدهای را نظارهگریم که عمدتاً ادبیاتی مبتذل و رفتاری پرخشونت دارند و تلاش میکنند تا با دیکتاتورمآبی جریان زیست و معیشت مردم را سد کرده، به اموال عمومی و مقدسات دینی تعرض کنند. کسانی که در اتمسفر پستمدرن حاکم بر سبک زندگی جدید و تحتتأثیر جاذبههای افسانهای غرب از افتخارات ایرانی و تاریخ پرتلاطم سرزمینشان بیخبرند! در حقیقت بخش عمدهای از این افراد نتوانستند به احساس هویت و برخورداری از مسئولیت در خانواده و جامعه برسند؛ بنابراین تلاش دارند تا با رویکردی آنارشیک شخصیت خود را اثبات کنند. بهواقع هیچ آثاری از ایدئولوژی روشن و عمیق، رهبرانی شاخص و قابلاتکا و سازمانی منسجم در جهت نفی درخت تنومند جمهوری اسلامی در این اغتشاشات ظهور ندارد. این اغتشاشات انکارکننده کدام دستاورد علمی و عمرانی و خدماتی نظام جاری است؟ اینکه همین امروز حجم اقتصادیمان جزو 20 کشور نخست جهان و توسعه انسانیمان در رده 40 دولت بزرگ دنیا قرار دارد، قابلانکار است؟ اینکه در صنایع هایتک و نظامی توانستهایم با دست همین جوانان بعد از انقلاب، با ده کشور نخست دنیا رقابت کنیم و در علوم پزشکی میان 15 ملت پیشرو دنیا بایستیم قابلچشمپوشی است؟ اینکه 20 میلیون دانشآموخته دانشگاهی و 300 هزار طلبه دینی پروردهایم و هزاران مسجد و امامزاده پذیرای مناسک مذهبی ایرانیان در منحطترین دوران تاریخاند، نادیدنی است؟ غنیسازی 60 درصدی صنایع هستهای، یکهتازی در نانو و بیوتکنولوژی، صدور خدمات عمرانی و برخورداری از هزاران شرکت دانشبنیان و بومی را میشود انکار کرد؟ اینکه توانستهایم دهها توطئه امنیتی را از القاعده و طالبان و داعش تا تجزیهطلبان را در منطقه خنثی کنیم و با یک پانصدم هزینه 7 هزار میلیارد دلاری آمریکا، او را در پیشبرد اهدافش در عراق و یمن و لبنان و سوریه و افغانستان ناکام بگذاریم و پایگاهش را بزنیم، مدعایی غیرقابلانکار است؟ اینکه امروز هیچ کالای ضروریای نیست که بخواهیم و نتوانیم بسازیم و این در حالی است که از موشک هایپرسونیک و پرتاب موفق ماهواره بر رونمایی میکنیم و تلسکوپی میسازیم که تنها 8 کشور تکنولوژیاش را دارند، احساس عقبماندگی است؟ ما این کارها را در وضعیتی به ثمر رساندهایم که به خواستههای نظام تکقطبی و امپریالیستی با صدای بلند نه گفتهایم. ما این آرزوهای محقق شده را در وضعیتی تبدیل به خاطره کردیم که یک روزی نخستوزیر حکومت وابسته و هویت ستیز پهلوی میگفت: ایرانیها توان ساخت لولهنگ هم ندارند!
کدام یاس و ناامیدی امروز حقیقت دارد جز آنچه از جانب رسانههایی دستنشانده و یأسآفرین به روح و روان جوانهای این مرزوبوم تزریق و پمپاژ میشود؟ کسانی که اصرار دارند تا جوان ایرانی صرفاً در پی سعادت مادی خود باشد و هیچ عرق و احساسی نسبت به تاریخ و سرزمین و مذهب خود نداشته باشد و خود را مسئول رفع مشکلات کشورش نداند، دلسوز جوان نیست. کسانی که برای نسلهای نو خمود و خودخواهی و ابتذال میخواهند و کشور مطلوب را هتلی تصویر میکنند که میبایست امیال همه را ارضا کند، خائناند. کدام ملت قبل از آنکه مردمانش عمر خود را صرف سعادت کشور کنند و با کار و انگیزهشان، آبادی بسازند، به پیشرفت رسیدهاست؟ آلمان چگونه از ابر تورم اقتصادی دهه 30 خارج شد؟ آمریکا کی از جنگهای ۷۰ساله شمال و جنوب رهایی یافت؟ فرانسه پنج انقلاب کرد تا توانست یک جمهوری را تثبیت کند و پنجاه سال در التهاب بود تا به ثبات نسبی برسد! ژاپن یکسوم کشورش ویرانه شد اما 12 ساعت کار مفید روزانه با درآمد نصف را جایگزین اندیشه ناتوانی کرد تا 50 سال بعد، فرزندانشان الگوی رشد اقتصادی باشند. واقعیت این است که نه انقلابی در منصه ظهور است و نه ناامیدی حقیقی وجود دارد، تنها میخواهند با تشدید یاس و تشویق خشونت، درماندگی بسازند تا ایران مقتدر و در آستانه تصاعد را، به عاقبت سوریه و افغانستان دچار کنند. شنیدن صدای اعتراض تنها در شرایطی اتفاق میافتد که قانون را پذیرفته و ایران را از دریچه حقیقت بکاویم نه پنجره سیاه معاندین! بهواقع کسی که امید جوانان و تاریخ افتخارات ما را میکشد، ایران آباد فردایمان را میتواند آباد کند؟
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: اعتراض اغتشاش کومله تروریست
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۷۲۶۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
به بهانه کاهش نرخ زاد و ولد در ایران/ چرا زنان ایرانی میلی به فرزندآوری ندارند؟
عصرایران ؛ خدیجه غبیشاوی - سیاست فرزندآوری در ایران با شکست مواجه شده است. آمار ارایه شده از سوی سازمان ثبت احوال کشور نشان میدهد در سال ۱۴۰۲ بیش از ۱۷ هزار فرزند کمتر از سال ۱۴۰۱ در ایران به دنیا آمده است. این آمار را مرکز رصد جمعیت کشور اعلام کرده و گفته که بر اساس آمار موجود در سال ۱۴۰۲، تعداد یک میلیون و ۵۷ هزار و ۹۴۸ ولادت در کشور به ثبت رسیده است. این در حالی است که این رقم در سال ۱۴۰۱ حدود 17 هزار نوزاد بیشتر بوده است.
اما چرا با وجود اینکه مجلس شورای اسلامی در سال 1402 قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده را تصویب کرده و آنطور که دبیر ستاد ملی جمعیت در آذرماه 1402 از اختصاص 30 درصد از بودجه های حمایتی در جهت فرزندآوری و ازدواج، خبر داده بود، امامان جمعه خطبه های خود را به تاکید بر اهمیت فرزندآوری اختصاص داده بودند، زنان ایرانی میلی به فرزندآوری ندارند؟ پاسخ این سوال آیینه تمام قد وضعیت کنونی در کشور است.
کاهش نرخ زاد و ولد اگرچه امری جهانی است و سازمان ملل نیز در سال ۲۰۲۲ پیشبینی کرده بود باروری جهانی تا سال ۲۰۵۰ به ۲.۱ تولد به ازای هر زن کاهش مییابد، اما ضرورت دارد دلایل و ریشه های آن در ایران به طور جداگانه و ناظر به شرایط حال حاضر کشور مورد بررسی قرار بگیرد. کشوری که به گفته کارشناسان، سریعترین کاهش نرخ باروری را در جهان دارد.
از دیدگاه جامعه شناختی، زنان ایرانی در این امر به دو بخش قابل تفکیک هستند، دسته اول زنانی که از روی غریضه وسنت اقدام به فرزندآوری می کنند و مانع چندان مهمی در راه تحقق این امر برای خود نمی بینند و دسته دوم که اگر نخواهند تماما قید بچه دار شدن را بزنند، به یک فرزند و نهایتا دو فرزند اکتفا می کنند و روشن است که در این نوشتار، همانند مسئولان و سیاست گذاران، دلایل کاهش میل به فرزندآوری در دسته دوم را مورد بررسی قرار داده ایم. گروهی از زنان که غالبا تحصیلات دانشگاهی دارند، مطالبه گری را در جامعه آموخته اند، به فضای مجازی، کتاب و قانون دسترسی دارند.
در سالهای گذشته گزارشهای متعددی از تاثیر مشکلات اقتصادی و معیشتی بر کاهش تمایل ایرانیان به فرزندآوری یا داشتن فرزندان زیاد منتشر شده است. بسیاری از زنان معتقدند که در شرایط اقتصادی امروز کشور با تورم بالای 40 درصد، فرزندآوری ظلم در حق فرزند است و این کار را نشانه بی مسولیتی پدر و مادری می دانند که با علم نسبت به وضعیت اقتصادی خود و همچنین اوضاع نابسامان اقتصادی در کشور، دلار 65 هزار تومان و گوشت کیلویی 700 هزار تومان، اقدام به فرزندآوری می کنند.
این بخشی از گفته های دوستانی است که می بینم و می شنوم. نگار، 30 ساله می گوید، "بچه بیارم که مثل خودم عقده ی سفر خوب به دلش بمونه." علیرضا 28 ساله نیز معتقد است:" عاشق بچه ام، اما وقتی نمیتونم هزینه هاشو بدم و شکمش و سیر کنم، اصلا چرا باید به این دنیا بیارمش؟"
اما این همه ماجرا نیست و موانع فرزندآوری به مشکلات اقتصادی و معیشتی محدود نمی شود چرا که کاهش زاد و ولد در میان قشر مرفه جامعه نیز امری ملموس است و کارشناسان از آن به عنوان چرخش فرهنگی یاد می کنند. این چرخش فرهنگی علاوه بر موضوعاتی چون تغییر الگوهای فکری، می تواند ناظر به مسائل فرهنگی و البته قوانین حال حاضر کشور در خصوص مسائل مرتبط با زنان و خانواده نیز باشد.
مهسا 33 ساله هم بر این باور است که "چرا باید بچه دار بشم وقتی بر اساس قانون صاحب فرزندم نیستم و حتی اسم من در اوراق هویتی او درج نمی شود، حق ثبت نام بچه ام در مدرسه را ندارم، حق حضانت ندارم..." شبنم 35 ساله می گوید "اگر دختر دار شدم چی؟ اگر نخواست حجاب بر سر بگذارد چی؟ من به کشورهای مختلف اسلامی سفر کرده ام و در هیچ کدام حجاب الزامی و قانونی نیست، شرایط مهاجرت را هم ندارم، چه جوابی به دخترم بدهم؟" لیلا 39 ساله هم می گوید" تا به امروز ازدواج نکردم، برای فریز تخمک به مراکز مختلف مراجعه کردم و به من گفتند چون هنوز باکره هستم بدون اجازه پدر امکان این عمل را ندارم، من اینقدر مستقلم که حتی با خانواده ام زندگی هم نمی کنم حالا باید برای انجام این عمل اجازه پدرم را داشته باشم، چرا؟"
تشویق به فرزنداوری البته در سایه قوانین سفت و سخت حتی در همین زمینه انجام می شود، زنان در ایران حتی حق تصمیم گیری برای نوع زایمان خود را هم ندارند و اگر بخواهند به صورت سزارین فرزند خود را به دنیا بیاورند، قانون از آنها حمایت نمی کند. نگارنده پنج ماه پیش با درد زودتر از موعد زایمان با در اختیار داشتن بیمه تکمیلی به یک بیمارستان خصوصی در تهران مراجعه کرد و این پاسخ را شنید، "بچه اول باید طبیعی به دنیا بیاد در غیر این صورت بیمه هزینه عمل سزارین را تقبل نمی کند."
بیمارستان و بیمه های تکمیلی برای نوع زایمان زنان ایرانی باید تعیین می کنند، قانون حق ولایت مادر بر فرزند را نمی پذیرد، زن ایرانی پس از بارداری و زایمان امنیت شغلی ندارد و ...خلاصه نه قانون زن ایرانی را دوست دارد و نه فرهنگ. مسئولان نیز گمان می کنند سیاست های فرزندآوری مانند مسابقه فوتبال است که وعده پاداش و زمین و خودرو بدهند و زنان هم لبیک بگویند. زن ایرانی امروز خسته از بی کفایتی ها، به تنها چیزی که فکر نمی کند، شاید آرزوهای بر باد رفته اش، ازدواج و فرزندآوری است؛ ایران مانده و سریعترین کاهش نرخ تولد در جهان.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: تهران رکورددار چند قلوزایی در سال گذشته صدور شناسنامه هوشمند شد حـذف کودکان مهاجر از سلامت